مواجهه با صدا و ارتباط آن با عملکرد شناختی در کارگران صنعت نساجی
پذیرفته شده برای ارائه شفاهی
کد مقاله : 1077-ISAV (R1)
نویسندگان
1مهندسی بهداشت حرفه ای و ایمنی کار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
2اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
3ارگونومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
چکیده
زمینه و هدف: صدا از جمله عوامل زیانآور فیزیکی شناخته شده در صنعت نساجی است. مواجهه با صدای غیرمجاز سبب ایجاد تنشهای فیزیکی و روانی و نیز موجب کاهش تواناییهای شناختی میگردد. نظر به اینکه ماهیت شغل نساجی نیازمند سرعت عمل در کنار توجه و واکنش صحیح است، عملکرد شناختی کارگران نیز نقش کلیدی داشته و اختلال در آن میتواند به واسطه افزایش خطای انسانی از لحاظ ایمنی بسیار خطرناک و حادثه آفرین باشد و به نوبه خود کیفیت محصول و بهرهوری سازمان را کاهش دهد؛ ازاینرو مطالعة حاضر جهت ارزیابی ارتباط ترازهای فشار صوت مختلف بر عملکرد شناختی کارگران یک صنعت نساجی طراحی و اجرا شده است.
روشکار: این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی در سال 1398 بر روی 79 نفر از کارگران یک صنعت نساجی انجام شد. اطلاعات دموگرافیک کارگران ثبت شد و میانگین تراز صدای معادل مواجهة کارکنان مطابق استاندارد ISO 9612 و با استفاده از دستگاه دزیمتر صدا مدل TES 1358 اندازهگیری و جهت ارزیابی عملکرد شناختی افراد از آزمون عملکرد پیوسته (CPT) استفاده شد. دادههای جمع-آوری شده با کمک نرمافزار SPSS 22 و مدل رگرسیون خطی و لجستیک چند متغیره تحلیل شد.
یافتهها: با توجه به نتایج به دست آمده از اندازهگیری صدا، تراز معادل مواجهه صوت کارگران در سه گروه طبقهبندی گردید؛ به گونهای که سطح I برابر 79.87dB، سطح II برابر با 86.24dB و سطح IIIبرابر با 93.35dB بود. نتایج مدل رگرسیون رابطه معناداری بین سطح مواجهه با صدا و متغیرهای عملکرد شناختی از جمله خطای ارتکابی، خطای حذف و زمان پاسخگویی نشان دارد (P=0.001). نتایج مشخص کرد که همراه با افزایش میانگین تراز صدای معادل خطای حذف، خطای ارتکابی و زمان پاسخگویی بهطور معناداری افزایش مییابد. بین متغیرهای دموگرافیک از جمله سن، تحصیلات و سابقهکار نیز رابطه معنیداری با عملکرد شناختی یافت شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد که مواجهه کارگران با صدای زیانآور در صنعت نساجی میتواند اثرات نامطلوبی بر عملکرد شناختی کارگران داشته باشد؛ به صورتی که خطاهای آنان افزایش مییابد که این موضوع میتواند باعث بروز حوادث جبران ناپذیری در این صنایع شود. لذا پیشنهاد میگردد مدیران صنایع جهت دستیابی به سلامت و بهرهری سازمانی، اتخاذ راهکارهای کنترلی مؤثر بر صدا در صنعت نساجی را در اولویت کاری خود قرار دهند.
روشکار: این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی در سال 1398 بر روی 79 نفر از کارگران یک صنعت نساجی انجام شد. اطلاعات دموگرافیک کارگران ثبت شد و میانگین تراز صدای معادل مواجهة کارکنان مطابق استاندارد ISO 9612 و با استفاده از دستگاه دزیمتر صدا مدل TES 1358 اندازهگیری و جهت ارزیابی عملکرد شناختی افراد از آزمون عملکرد پیوسته (CPT) استفاده شد. دادههای جمع-آوری شده با کمک نرمافزار SPSS 22 و مدل رگرسیون خطی و لجستیک چند متغیره تحلیل شد.
یافتهها: با توجه به نتایج به دست آمده از اندازهگیری صدا، تراز معادل مواجهه صوت کارگران در سه گروه طبقهبندی گردید؛ به گونهای که سطح I برابر 79.87dB، سطح II برابر با 86.24dB و سطح IIIبرابر با 93.35dB بود. نتایج مدل رگرسیون رابطه معناداری بین سطح مواجهه با صدا و متغیرهای عملکرد شناختی از جمله خطای ارتکابی، خطای حذف و زمان پاسخگویی نشان دارد (P=0.001). نتایج مشخص کرد که همراه با افزایش میانگین تراز صدای معادل خطای حذف، خطای ارتکابی و زمان پاسخگویی بهطور معناداری افزایش مییابد. بین متغیرهای دموگرافیک از جمله سن، تحصیلات و سابقهکار نیز رابطه معنیداری با عملکرد شناختی یافت شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد که مواجهه کارگران با صدای زیانآور در صنعت نساجی میتواند اثرات نامطلوبی بر عملکرد شناختی کارگران داشته باشد؛ به صورتی که خطاهای آنان افزایش مییابد که این موضوع میتواند باعث بروز حوادث جبران ناپذیری در این صنایع شود. لذا پیشنهاد میگردد مدیران صنایع جهت دستیابی به سلامت و بهرهری سازمانی، اتخاذ راهکارهای کنترلی مؤثر بر صدا در صنعت نساجی را در اولویت کاری خود قرار دهند.
کلیدواژه ها
موضوعات